8 خطای رفتاری والدین
لازم است که بعضی وقتها، والدین و بزرگترها مهارتهای تربیتی خود را بالا ببرند و اشتباهات مهم خود را بشناسند.
درست هنگامی که ما با چین بزرگ روی پیشانی، قاطع و محکم به فرزندانمان امر و نهی میکنیم، که «فلان کار را باید انجام دهی» و «فلان کار را نباید»، او نیز در پاسخ به سادگی میگوید: چشم، باشد ولی در عمل کاری را که خود دوست دارد، انجام میدهد.
گاهی هم گفتوگوهای جدیمان به کشمکش تبدیل شده و اوضاع را خرابتر از آنچه هست میکند. ناگهان به خود میآییم و میبینیم که دسترنج آموزشهای رفتاری و انضباطی ما روی او، نتیجهای عکس داشته است، خسته و درمانده میشویم و فکر میکنیم حالا چه باید کرد؟
لازم است بعضی وقتها والدین و بزرگترها مهارتهای تربیتی خود را بالا ببرند و اشتباهات مهم خود را بشناسند. این نوشتار، برخی اشتباهات رفتاری و واکنشی را که از والدین سر میزند، متذکر میشود.
1- توسل به دروغهای ترسناک
فرزند شما هر روز برای رفتن به مهد کودک، بازی در میآورد و دوست ندارد آنجا برود. وقتی از سوار شدن به ماشین خودداری میکند، شما به در خانه کناری اشاره میکنید و به او میگویید: آنجا یک مهد کودک است که یک مرد ترسناک و بد اخلاق آن را اداره میکند، اگر سوار نشوی تو را به آنجا میبرم. انتخاب با خودت است.
ظاهراً ترفند شما به خوبی نتیجه میدهد و او به شدت میترسد و سوار ماشین میشود. یک هفته میگذرد و مربی او به طور تصادفی از شما میپرسد آیا کنار منزل شما مهد کودکی هست؟ دختر شما مدام درباره آنجا حرف میزند.
راه بهتر: دروغهای مصلحت آمیز فریبنده، شاید گاهی آنجا که راه گریزی نیست به شما در لحظه کمک کند، ولی در دراز مدت، اثرات مخربشان آشکار خواهد شد. پس بهتر است در مقابل فرزندانمان صداقت داشته باشیم. بعضی مادرها به جای دروغهای ترسناک از داستانهای دیگری استفاده میکنند که مثلاً ترس کمتری را به کودکشان القا میکند که آن هم صحیح نیست. در مثال بالا، شما به جای گفتن دروغی ترسناک به فرزندتان بگویید: میدانم بعضی وقتها نمیخواهی به مهدکودک بروی، ولی من هم نمیتوانم تو را به محل کار خود ببرم. در آنجا تو باید یک گوشه بنشینی و تکان نخوری و بیشتر به تو سخت میگذرد. مسلماً یک مادر آگاه میتواند با توجه به روحیات و با کمی فراست و درایت، فرزندش را به خوبی متقاعد کند.
2- تهدید کردن
آیا شما به دنبال راهی مطمئن و قطعی میگردید تا کودکتان به حرف شما گوش کند؟ مسلماً ترساندن یا محروم کردن، راهش نیست. با گفتن جملاتی مثل فردا تو را به پارک نخواهم برد یا برای خرید، تو را با خود نمیبرم، نه تنها تأثیری ندارد، بلکه بچهها را برای انجام اشتباهشان لجوجتر میکند.
راه بهتر: به جای آن که برای مهار کردن فرزندمان او را بترسانیم، کاری کنیم که او متوجه پیامد اشتباه رفتاری خود شود، مثلاً به جای این که از پارک رفتن محرومش کنیم، آن را به تعویق بیندازیم. انتظار کشیدن، نتیجه کار خطای اوست که شاید بهتر او را متوجه رفتارش کند، زیرا کودکان هرگز دوست ندارند منتظر بمانند.
3- ساز مخالف زدن
بعضی پدر و مادرها وقتی میخواهند با کودکانشان برخورد کنند، برخلاف یکدیگر رفتار میکنند. مثلاً هنگامی که میخواهند برای تفریح به جایی بروند، مادر به بچهها میگوید باید درست رفتار کند وگرنه دفعه بعدی وجود ندارد. ولی پدر بسیار راحت برخورد میکند و شیطنتهای بی اندازه کودک را نادیده میگیرد و این برخورد دوگانه باعث میشود آنها صدای مادر را هرگز نشنوند.
راه بهتر: با این که منظور پدر بی اثر کردن رفتار مادر در مقابل بچهها نیست، ولی او دقیقاً همین کار را میکند. به گفته کارشناسان، نشان دادن اتحاد و همفکری در رفتار والدین، نه تنها به اصلاح خطاهای فرزندان منجر میشود، بلکه مانع از بد جلوه دادن یکی از والدین خواهد شد. اگر پدر و مادر، مجازاتهای متفاوتی در نظر میگیرند، اشکالی ندارد، به شرط آن که درباره تنبیهها باهم به توافق برسند. آنها ضمن نشان دادن پیامدهای اشتباه رفتاری کودکشان برای انجام دادن یا انجام ندادن کاری، نباید یک راه مشخص را جلوی بچهها قرار دهند، بلکه با گذاشتن راههای مختلف، به آنان حق انتخاب میدهند. این حق انتخاب، کودک را برای داشتن رفتاری مناسب راغب میکند.
4- رشوه دادن
فرزندتان خیلی بد غذاست. بنابراین هر بار که او شامش را کامل بخورد، یک تکه شکلات به او میدهید. این پاداش به طرز عالی اثر میکند و باعث میشود او کامل غذایش را بخورد. اما هر بار هنگام غذا خوردن، تقاضاهای دیگری را مطرح میکند. حالا هر وقت میخواهید به او غذا بدهید، او ابتدا قول شکلات و آبنبات چوبی را میگیرد و کار به جایی میرسد که برای هر لقمه از غذایش امیدوار است پاداشی بگیرد!
راه بهتر: گاهی ما پدر و مادرها فکر میکنیم باید در آستینمان هدیهای نگه داریم، مثلاً وقتی با کودکمان به سوپر مارکت میرویم، یا در یک مراسم مذهبی شرکت میکنیم، یا به مهمانی میرویم، برای آرام نگه داشتن او مرتب به او قول و وعده میدهیم. اما کارشناسان اصرار دارند زیر بنای یک رفتار خوب، انتخاب راههای بهتر است.
بنابراین به جای این که بگویید اگر امروز در خانه مادر بزرگت آرام باشی برایت اسباب بازی میخرم، بهتر است بگویید اگر در خانه مادربزرگ هنگام شام خوردن، آرام و مۆدب باشی، من به تو افتخار میکنم؛ یا به او بگویید من واقعاً ناراحت شدم که ماشین دوستت را شکستی. با این کارت من خیلی خجالت کشیدم. این کار شاید از نظر والدین خیلی جالب نباشد، ولی حس هوشیاری بچهها را تحریک میکند.
5- نقض قانون کردن
وقتی کودک شما کارهایی را انجام دهد که نباید، مثلاً به سوئیچ ماشین دست میزند یا با کتابهای درون قفسه بازی میکند و... گاهی پدر و مادر صدایشان را بالا میبرند، روی دستش میزنند و با فریاد میگویند: نکن. بیشتر وقتها این فریادها جواب میدهد و فرزندتان از ادامه کار خودداری میکند، اما چند سال بعد میبینیم که معلم او در مورد رفتارش به شما شکایت میکند که اگر کسی به وسایل او دست بزند، روی دستش میزند یا اگر کسی در صف جلوی او بایستد، از او سیلی خواهد خورد. در واقع فرزند شما از رفتارتان این طور برداشت کرده که نباید اشتباهات دیگران را به آنها گوشزد کرد، بلکه باید روی دست آنان زد یا به صورتشان سیلی بزند.
راه بهتر: بچهها نه تنها از رفتارتان تقلید میکنند، بلکه از شما پیشی هم میگیرند. بازتاب رفتار نادرست بزرگترها در کودکان، بسیار جدی و هشداردهنده است. والدین در این شرایط بهتر است اگر خطایی هم انجام میدهند، زود آن را رفع و رجوع کنند تا فرزندانشان از این کار آنها هم الگو بگیرند.
6- از دست دادن کنترل
مراقبت از یک کودک پر جنب و جوش، انرژی زیادی از پدر و مادر میگیرد، مثلاً وقتی پس از یک روز سخت کاری در برابر کودک ناآرامتان کلافه میشوید، کنترل خود را از دست میدهید و سر او فریاد بلندی میزنید.
راه بهتر: وقت بازی و استراحت، فقط مختص کودکان نیست. آنها در بازیهایشان در واقع مهارتهای زندگی در بزرگسالی را میآموزند. روزهای پر دغدغه شغلی برای خودتان اهمیت قائل شوید، به پیادهروی بروید و نفسی تازه کنید. ده دقیقه بعد، حال شما برای روبه رو شدن با فرزندتان بهتر خواهد بود. در منزل هم وقتی عصبی و کلافه شدید، در صورتی که از امنیت کودکتان اطمینان دارید به اتاق دیگری بروید و خود را آرام کنید. اگر نمیتوانید او را تنها بگذارید، با هم به اتاق دیگر یا بیرون بروید. این تغییر فضا به برقراری آرامش هر دوی شما کمک میکند. گاهی از همسر یا دوستی بخواهید برای ساعتی مراقب اوضاع باشد تا شما کمی استراحت کنید. به خاطر داشته باشید بچهها در انگشت گذاشتن روی نقاط ضعفتان، خبره هستند و این شما هستید که باید هوشیار باشید و تا حد امکان از به وجود آمدن شرایط خشونتآمیز جلوگیری کنید.
7- انتظار طولانی
تصور کنید با فرزندتان در ترافیک ماندهاید. وقتی او شروع به بیقراری میکند و مدام روی صندلیاش تکان میخورد، به او میگویید اگر از روی صندلیاش بلند شود، موقع خواب برایش کتاب نخواهید خواند. ظاهراً این ترفند اثر میکند، ولی او با زرنگی، از شما باز هم قول میگیرد که مسواک نزند و لباس خوابش را هم نپوشد. در آن شرایط بغرنج، چارهای جز پذیرفتن شرطهایش ندارید. اما پس از مدتی کوتاه، کودک کلافه شده باز هم به تکان خوردن روی صندلیاش ادامه میدهد.
راه بهتر: بچهها چند ساعت بعد از انجام اشتباهاتشان، آنها را به خاطر نمیآورند. آنها، در لحظه زندگی میکنند. پس فراموش نکنید که قول دادن برای زمانی که ساعتها از زمان حال دور است، بیهوده خواهد بود. شما هم باید در لحظه عمل کنید، مثلاً حواس او را پرت و او را به گونهای مشغول کنید تا زمان سریعتر بگذرد. در ارتباط با کودکان، گاهی شما چارهای جز صبر و بردباری و بهکارگیری خلاقیت و نبوغ خود ندارید.
8- توضیح دادنهای مفصل
گاهی به فرزندمان توضیح مفصلی میدهیم که اگر او زود بخوابد، فردا برای یک روز پرهیجان، در خانه مادربزرگ خواهد بود، چون او به خوبی استراحت کرده و سرحال است...
راه بهتر: توضیحات مفصل از حوصله بچه خارج است. وقتی با سفارشهای مکرر میکوشیم او را سر عقل بیاوریم و مرتب دلیل میآوریم، دقیقاً مثل این است که بیصدا حرف میزنید و او فقط حرکات لب و دهان و دستهای شما را میبیند و دیگر هیچ. کوچولوها مینیاتوری از بزرگسالان نیستند. توصیههای طولانی در حوصله آنها نمیگنجد. مثلاً برای این که فرزندمان قبل از غذا خود را با هلههوله سیر نکند، کافی است به او بگویید: قبل از ناهار بیسکویت، نه. از عباراتی کوتاه و خلاقانه استفاده کنید تا آنها را به فکر کردن وادار کنید، نه این که آنها را از توضیحاتتان فراری دهید.
جام جم